فقر از دیدگاه دکتر شریعتی
فقر
میخواهم بگویم ……
فقر همه جا سر میکشد …….
فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ……فقر ، چیزی را ” نداشتن ” است ، ولی ، آن چیز پول نیست ….. طلا و غذا نیست…….
فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ……
فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ، که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ……
فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …..
فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود …..
فقر ، همه جا سر میکشد …….
فقر ، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست ..
فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است
moji
خاطره انگیزترین فناوریهایی که بازنشسته شدند
گروه فناوریهای نوین: همزمان با نهمین سالگرد ورود پخش کننده MP3 آی- پاد سونی اعلام کرد که واکمن، اولین دستگاه قابل حمل موسیقی را از رده خارج می کند.
فناوری دنیایی مملو از توسعه است و به همین دلیل دستگاههای فناورانه به ویژه دستگاههای الکترونیکی مصرفی قدیمی به سرعت جای خود را با ابزارهای نوآورانه عوض می کنند و بازنشسته می شود.
به طوریکه می توان گفت حتی دستگاههای های- تک نیز یک چرخه حیات دارند: متولد می شوند، زندگی می کنند و سرانجام می میرند.
بسیاری از این دستگاهها کاملا به دست فراموشی شده اند اما برخی دیگر در زمان خود آنچنان تحولی در زندگی روزمره مردم ایجاد کردند که از یاد بردن آنها دشوار است.
در ادامه به بررسی برخی از این دستگاههای الکترونیکی مصرفی می پردازیم:
ادامه مطلب ...معجزه خدا در ایران: شهیدی که قبرش همیشه بوی عطر میدهد
سید احمد پلارک شهیدی که مزار پاکش بوی عطر میدهد.
مزار شهید سید احمد پلارک در میان سی هزار شهید آرمیده در گلزار شهدا از ویژگی بارزی برخوردار است که باعث ازدحام همیشگی زائران مشتاق بر گرد آن میشود. تربت پاک این بسیجی شهید همیشه معطر به رایحه مشک است و این عطر همواره از مرقد او به مشام میرسد. کم نیستند کسانی که تنها به نیت زیارت این شهید عزیز به بهشت زهرای تهران و قطعه 26 آن سر میزنند.
شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامیکه او در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
بعد از بمب باران، هنگامیکه امداد گران در حال جمع آوری زخمیها و شهیدان بودند، با تعجب متوجه میشوند که بوی گلاب از زیر آوار میآید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود.
هنگامیکه پیکر آن شهید را در بهشت زهرای تهران، در قطعه 26 به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک رو خشک کنید، از طرف دیگر سنگ نمناک میشود.
میگویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر ( ص ) در صدر اسلام ، " غسیل الملائکه " بوده است . " غسیل الملائکه " به کسی میگویند که ملائکه غسلش داده باشند . در تاریخ اسلام آمده که حنظله غسیل الملائکه که از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل از جنگ احد ازدواج میکند و در حجله میخوابد . فردا صبح ، زمانی که لشکر اسلام به سمت احد حرکت میکرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله کرد و بنابراین نرسید که غسل کند . او در این جنگ شهید شد و ملائکه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند . پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته میشود شهید احمد پلارک عزیز هم اینچنین است و برای همین است که همیشه قبر او خوشبو و عطرآگین است .
کسایی که زیاد بهشت زهرا میروند به این شهید والا مقام میگویند شهید عطری.
خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارک نذر و نیاز میکنن و از خدای او حاجت و شفاعت میخوان.
او معجزه خداست.
moji
منبع:ایران ویج
29 اکتبر میلادی برابر با هفتم
آبان ماه خورشیدی روز جهانی
بزرگداشت کوروش بزرگ ( ذوالقرنین قرآن )
گرامی باد
دکتر نوشیروان کیهانی زاده در این باره می نویسد: این روز به مناسبت تکمیل تصرف امپراتوری بابل به دست ارتش ایران (اکتبر سال 539 پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در دنیای باستان برقرار شده است . 2544 سال پیش در همین ماه اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشاریافته بود که نخستین سنگ بنای یک دولت مشترک المنافع جهانی و هر سازمان بین المللی بشمار می آید.
سخنان کورش بزرگ:
اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهان اربعه را به سرگذاشته ام اعلام می کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیر دستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.
من از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملت آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول نماید یا ننماید و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد.
من تا روزی که پادشاه ایران هستم نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد من حق وی را از ظالم خواهم گرفت وبه او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.
من تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف نماید و من تا روزی که زنده هستم نخواهم گذاشت که شخصی دیگری را به بیگاری بگیرد و بدون پرداخت مزد وی را به کار وا دارد.
من امروز اعلام می کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغل را که میل دارد پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.
من اعلام می کنم که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد و مجازات برادر گناهکار و بر عکس به کای ممنوع است و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر می شود فقط مقصر باید مجازات گردد نه دیگران.
من تا روزی که به یاری مزدا زنده هستم و سلطنت می کنم نخواهم گذاشت که کسی مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و ماموریت خود مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد.
از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه بر عهده گرفته ام موفق گرداند
moji
ترس از پیر شدن در خانمها و روشهای غلبه بر آن
آیا تا به حال دقت کرده اید چقدر خانم ها از اینکه روزی پیر شوند می ترسند؟ احتمالاٌ خیلی ها را می شناسید که سنشان را دروغ می گویند. سن خیلی وقت ها از آن حرف های ممنوعه است که جلوی خانم ها نباید حرفی از آن وسط بکشید. اما چرا؟ چرا خانم ها اینقدر از پیر شدن می ترسند؟ به نظر من این تا حد زیادی به وضعیت جامعه برمی گردد. خیلی وقت ها خودِ خانم ها هم در این زمینه مقصر هستند چون بر این عقیده که "خیلی بد است اگر پیر شوند" دامن می زنند.
از چه می ترسیم؟
اما ترس ما از چیست؟ وقتی پیر می شوید بدنتان دچار تحولاتی می شود. پوست صورت و دست هایتان شل شده و چروک برمی دارد. زنان دیگر قادر به بچه دار شدن نیستند. اما دیگر از چه واهمه داریم؟
خیلی وقت ها می ترسیم که هرچه که پیرتر شویم شانس کمتری برای عاشق شدن داشته باشیم. یا ممکن است ما عاشق کسی شویم اما طرف مقابل به خاطر پیر بودن ما تمایلی به ما نداشته باشد.
مرا میبینی و هر دم زیادت می کنی دردم///تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
به سامانم نمی پرسی ,نمیدانم چه سر داری ///به درمانم نمی کوشی نمیدانی مگر دردم؟
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی///گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم///که بر خاکم روان گردی به گرد دامنت گردم
فرو رفت از غم عشقت دمم,دم میدهی تا کی؟///دمار از من برآوردی نمیگویی برآوردم؟
شبی دل را به تاریکی ز زلفت بازمیجستم///رخت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم
کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت///نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
تو خوش میباش با حافظ,برو گو خصم جان میده///چوگرمی از تو میبینم,چه باک از خصم دم سردم؟
حضرت حافظ
اگر کسی را دوست داری؟
شکسپیر : اگر کسی را دوست داری رهایش کن...سوی تو برگشت،از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده است .
دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت.
دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است.
دانشجوی فیزیک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است.
دانشجوی حسابداری : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش اعلامیه بدهکار بفرست.
دانشجوی ریاضی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، طبق قانون 2=1+1 عمل کرده و اگر نه از در عدد صفر ضربش کن .
دانشجوی کامپیوتر : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر برگشت ، از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی البته بعضی مواقع باید از فرمت و پارتیشن بندی جدید اون هم با حالت ان تی اف اس استفاده کرد .
دانشجوی خوشبین : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن... نگران نباش بر می گردد.
دانشجوی عجول : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر در مدت زمانی معین بر نگشت فراموشش کن.
دانشجوی شکاک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، از او بپرس " چرا " ؟
دانشجوی صبور : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد.
دانشجوی شوخ طبع : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ...اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن ، این کار را مرتب تکرار کن.
این شعر سروده حضرت حافظ هست.بخونید حتما خوشتون میاد.
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست //// مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
در نعل سمند او شکل مه نو پیدا //// وز قد بلند او بالای صنوبر پست
آخر به چه گویم هست از خودخبرم چون نیست//// وز بهر چه گویم نیست با او نظرم چون هست
شمع دل دمسازم بنشست چو او برخواست ////وافغان ز نظربازان برخاست چو او بنشست
گر غالیه خوشبو شد در گیسوی او پیچید//// ور وسمه کمانکش سد در ابروی او پیوست
بازآ که باز آید عمر شده حافظ //// هرچند که ناید باز تیری که بشد از شست
نشسته بودم به انتظار بهار
رز آمد و گفت چه نشستی
بهار آمد و رفت
به انتظار که نشستی
کاروانش پر زشادی
هر که شاد بود بر آن نشست
حلقه زد بر چشم من
اشک بیتابی و غم
خنده ای کردم به فریاد
داد من فریاد من
از میان خواب من
کو بهارم
بوی تازه میرود بر کام من
گوشه ی چشمت بمن
دم را بس است
خرمن گیسوی تو
من را بس است
کاش اونجا بودم تا با توخداحافظی میکردم.بهار جان، بهارمان خزان شد
همیشه در یادمان هستی
خدایش بیامرزد..........
moji
نمایش نوکیا N8 در کنفرانس Nokia World که چندی پیش در لندن صورت گرفت به همراه گفته های مدیران نوکیا در این خصوص حاکی از آن است که این گوشی با قابلیت های منحصر به فرد خود همچون سیستم عامل سیمبین^3 و دوربین 12 مگاپیکسلی نوکیا را وارد مرحله ای جدید در عرصه گوشی های هوشمند خواهد کرد. مطابق اظهارات نیکلاس سوندر، نایب رئیس ارشد بازارهای نوکیا، تاکنون بیش از 100 اپراتور در 44 کشور دنیا با بستن قرارداد تجاری علاقه مندی خود را برای ورود این گوشی اعلام کرده اند. اما قابلیت های نوکیاN8 تنها به سیستم عامل و دوربینی پیشرفته خلاصه نمی شود زیرا همان طور که انسی ونیوکی، رئیس بخش راه حل های نوکیا، می گوید این گوشی از جنبه های مختلفی به عنوان یک گوشی برتر به حساب می آید.
در زیر به مرور خلاصه ای از ویژگی های نوکیاN8 می پردازیم:
یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان به عنوان
موضوع انشاء این مطلب داده شد که ''شجاعت یعنی چه؟'' محصلی در قبال این موضوع
فقط نوشته بود : ''شجاعت یعنی این'' و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و
رفته بود ! اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و همه به اتفاق و
بدون ...استثنا به ورقه سفید او نمره 20 دادند فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی می
تونست باشه؟
دکتر شریعتی
اگرمیخواهید بدانید که از نظر میزان درآمد در دنیا چندمین نفر هستید به لینک زیر بروید حقوق سالیانه خود را وارد کرده و از نتیجه لذت ببرید.
بهار جان!
با رفتنت بهار زندگی را نیز با خود بردی.یادت در دلهای ما
زنده خواهد بود . روحت قرین رحمت خداوند باد.
ملاصدرا:
... خداوند بینهایت است و لامکان وبیزمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود میآید
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیرزنان دوزنده باریک میشود...
ادامه مطلب ...سلام پاییز !
صدای پاییز میآیدو باران و باد و برگهای زرد و سرخ
باز صدای زنگ مدرسههای قدیمی
در راهروهای بی انتها
میپیچد
پاییز فصل بیامتداد رویاهاست
و یک فنجان چای داغ نوشیدن
زیر باد سر غروب
بیمنتها، بیامتداد در جاده پاییز
میتوان به هر چیز اندیشید
و همانند ستارههای تابستانی
رویاها میپیوندند به حقیقت
باز همان برگهای سرخرنگ پیر درخت
و همان نیمکت چوبی سیاه
میشنوم...
صدای پاییز میآید
moji
رنج جانکاهی است گنج بودن ومجهول ماندن!
گنج بودن و در ویرانه ها فراموش ماندن!
رنج بزرگی است علم بودن و عالِم نداشتن!
علم بودن و عالِم نیافتن!
زیبا بودن و نادیده ماندن،
فریاد بودن و ناشنیده ماندن،
نور بودن و روشن نکردن،
آتش بودن و گرم نساختن،
عشق بودن و دلی نیافتن،
روح بودن وکالبدی نبودن،
چشمه بودن و تشنه ای ندیدن،
پیام بودن و پیامبر بودن و کسی نداشتن،
مثنوی بودن و خواننده ای ندیدن،
چنگ بودن و پنجه نوازنده ای نبودن...
چه بگویم؟
خدا بودن و انسان نداشتن!
"دکتر علی شریعتی"
به نام خدا
بازم مهر ماه بازم اول مدرسه صبح بیدار شدن و لباس نو پوشیدن وبه مدرسه رفتن.
سر صف ایستادن{ازجلو نظام } ودیدن معلم جدید.....
چه روزگاری بود.
اون وقتها قدرشو ندونستیم حالا دلتنگشیم.همیشه کارامون همینجوریه.
بازباران
با ترانه
باگهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
ادامه مطلب ...اتفاقا سراغت را گرفته ام از
قمری هایی که بعد از ظهرها برای باغچه بی حوصله مان
دارند یاکریم می خوانند
از
همین مادربزرگ که تسبیحش را
برایت دارد می اندازد با ذکر های مداوم
اما
هنوز یک سطر مانده به تمام این شعر
می خواهم که بیایی
آخر جواب مادربزرگ را
قمری ها هم نمی دهند
من هم
دلتنگیم سردرد شدیدی گرفته و بهانه اش
فقط انتظاری است که سایه امدن دارد...
سخنان بزرگان
من بعضی از اشعار شعرای ایرانی را در ترجمه های فرانسوی خوانده ام و بعضی از ابیات فریدالدین عطار نیشاپوری تاثیر زیادی در من کرده است. فریدالدین در یکی از اشعار خود می گوید :
"خداوندا اگر چه گناهکار هستم و خود را درخور مجازات می بینم. لیکن از درگاه تو ناامید نیستم برای اینکه می دانم که اگر من در این جهان بر طبق پیروی از طبیعت خود رفتار کرده ام تو در آن جهان نسبت به من بر طبق طبیعت خود رفتار خواهی نمود."
انصاف بدهید که آیا از آغاز زندگی بشر تاکنون در جهان چیزی گفته شده است که از حیث عمق معنی بالاتر از این گفته عطار نیشاپوری باشد و به این اندازه امیدبخش باشد ؟؟؟ . موریس مترلینگ
moji
در امتداد خزان ، روزها زمستانی
و در غیاب شما ، آفتاب زندانی
جسارت است ولی یک سوال می پرسم
چقدر در پس پرده حضور پنهانی ؟
ببین برای شما جمعه ندبه می خوانند
نوادگان زمین خسته از پریشانی
چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد
برای شب زدگان آیت غزل خوانی ؟
چرا نمی رسی ای منتقم ببین امروز
به نیزه ها شده قرآن به دست شیطانی
دوباره پنجره ها ، زل زدن به غربت شهر
در انتظار شما ای طلوع پایانی
سه چیز در زندگی پایدار نیستند
رویاها
موفقیت ها
شانس
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند
زمان
گفتار
موقعیت
سه چیز انسانها را می سازد
کار سخت
صمیمیت
تعهد
سه چیز در زندگی بسیار ارزشمند هستند
عشق
اعتماد به نفس
دوستان
سه چیز در زندگی که هرگز نباید از بین بروند
آرامش
امید
صداقت
و چه زیبا این سه چیز مهم در زندگی از دیدگاه دکتر علی شریعتی بیان شده
به سه چیز هرگز تکیه نکن
غرور
دروغ
عشق
انسان با غرور می تازد
با دروغ می بازد
و با عشق می میرد
عید بر عاشقان مبارک
شب عفواست محتاج دعایم
زعمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی
خدا را در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن
کمی هم جای ما او را صدا کن
بگویا رب فلانی رو سیاهست
دو دستش خالی وغرق گناهست
بگو یارب تویی دریای جوشان
دراین شب رحمتت بر وی بنوشان
moji
عید سعید فطر مبارک
عارف وارسته ملکى تبریزى درباره عید فطر آورده است: «عید فطر روزى است که خداوند آن را از میان دیگر روزها برگزیده است و ویژه هدیه بخشیدن و جایزه دادن به بندگان خویش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در این روز نزد حضرت او گرد آیند و بر خوان کرم او بنشینند وادب بندگى بجاى آرند، چشم امید به درگاه او دوزند و از خطاهاى خویش پوزش خواهند، نیازهاى خویش به نزد او آرند و آرزوهاى خویش از او خواهند و نیز آنان را وعده و مژده داده است که هر نیازى به او آرند، برآورد و بیش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و ازمهربانى و بنده نوازى، بخشایش و کارسازى در حق آنان روا دارد که گمان نیز نمىبرند.»
مولانا بر خلاف دیگر شاعران که رمضان را به سوگ می نشستند، آن را جشن می گرفت و اینک در عید فطرهم به جشن می نشیند اما نه از آنروی که روزه تمام شده است بل از آنرو که یک حیات جدید در جهانی جدید و جانی جدید آغاز شده است .
از نظر گاه مولانا در طول ماه رمضان منِ حقیقی انسان که در سایه من های دروغین وی قرار گرفته بود، مجال می یابد که از سایه برون آمده و خویشتنِ انسان شود؛ و با عید فطر این من برآمده که از مذبح من های دروغین ( من هایی که آلوده به نام و نان و شهوت اند. من هایی که نه سر بر آسمان که دل در گرو زمین دارند ) باز می گردد ، فرصت عروج می یابد . در نظر گاه مولانا عید فطر عید عاشقی است که اسماعیلِ خویشتن را ابراهیم وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادی آن را دریافت داشته است :
" عید بر عاشقان مبارک باد |
عاشقان عیدتان مبارک باد |
بر تو ای ماه آسمان و زمین |
تا به هفت آسمان مبارک باد |
عید آمد به کف نشان وصال |
عاشقان این نشان مبارک باد |
روزه مگشای جز به قند لبش |
قند او در دهان مبارک باد |
عید آمد که این سبکروحان |
رطلهای گران مبارک باد |
" عید فطر در نگاه مولانا روز کمال است و وصال ، روز مشاهده و رویت ، ماه فائق آمدن بر تضادها ... عید فطر روز اجابت است و شگفتا از شگفتی دریافتهای مولوی در این روز:
بگذشت مه روزه ، عید آمد وعید آمد |
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد |
آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد |
معشوق توعاشق شد شیخ تو مرید آمد |
شد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمد |
شد سنگ و گهر آمد شد قفل و کلید آمد |
جان ازتن آلوده هم پاک به پاکی رفت |
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد |
از لذت جام تو دل مانده به دام تو |
جان نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد |
بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته |
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد |
باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم |
بر بوی بهار تو ازغیب رسید آمد |
moji